
ز یاران آنقدر بد دیده ام کز یار میترسم
به بیکاری چنان خو کرده ام کز کار میترسم
نه از مار و نه از کژدم زین پیمان شکن مردم
از آن شاهنشه بی دین خلق آزاد میترسم
زبس غمخوارها دیدم بظاهر خوب و باطن بد
چو بی اصرار کار از دست مردم بر نمی آید
چه کار آید زدست من که از اصرار میترسم
فراوان گفتنی ها هست
زیاران آنقدر بد دیده ام کز یار میترسم
به بیکاری چنان خو کرده ام کز کار میترسم.
نظرات شما عزیزان:
|